فرناز عین خواه؛ ابراهیم صالحی عمران
چکیده
چکیده
در سالهای اخیر ساختار سازمانی دانشگاههای تراز اول دنیا به سمت انعطافپذیری و ساختارهای مسطحتر متحول شده است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تحلیلی ساختار سازمانی دانشگاههای ایرانی و غیر ایرانی ازنظر میزان متمرکز بودن چارت با بررسی سهم پستهای مدیریتی، تعداد کارمندان اداری، تعداد دانشکدهها و گروههای تعریفشده است. مراحل ...
بیشتر
چکیده
در سالهای اخیر ساختار سازمانی دانشگاههای تراز اول دنیا به سمت انعطافپذیری و ساختارهای مسطحتر متحول شده است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تحلیلی ساختار سازمانی دانشگاههای ایرانی و غیر ایرانی ازنظر میزان متمرکز بودن چارت با بررسی سهم پستهای مدیریتی، تعداد کارمندان اداری، تعداد دانشکدهها و گروههای تعریفشده است. مراحل پژوهش شامل گردآوری اطلاعات به روش مطالعه اسناد و مدارک و تحلیل دادههای کیفی به روش تحلیل محتوای کیفی و انباشت نگاشتی از طریق سند کاوی و تجزیهوتحلیل آماری دادههای کمی بود. تعداد رشته و گروه، پستهای مدیریتی و کارمندان اداری و اعضای هیئتعلمی 23 دانشکده از 3 دانشگاه غیر ایرانی منتخب و 95 دانشکده ایرانی بررسی شد. بر اساس نتایج پژوهش در دانشگاههای ایرانی تعداد پستهای مدیریتی بیشتر و تعداد کارمندان اداری کمتری در مقایسه با دانشگاههای غیر ایرانی تعریفشده است. فردوسی مشهد هم در تعداد کارمندان اداری و هم در تعداد پستهای مدیریتی بهترین وضعیت را در مقایسه با دیگر دانشگاههای ایرانی دارد. دانشگاه تهران دارای کمترین تعداد کارمند اداری و بیشترین پستهای مدیریتی و دارای ساختار سازمانی سلسلهمراتبی و متمرکزتری در مقایسه با دیگر دانشگاههای موردمطالعه است. در ساختار سازمانی دانشگاه مازندران بعد از دانشگاه تهران بیشترین تعداد پستهای مدیریتی تعریفشده است. تعداد اعضای هیئتعلمی در گروهها و همچنین دانشکدهها در دانشگاههای غیر ایرانی نیز بسیار بیشتر از دانشگاههای ایرانی است. تعداد رشته/مقطع تحصیلی در تمامی دانشگاههای غیر ایرانی کمتر از دانشگاههای ایرانی است. آکسفورد ازنظر تعداد کارمندان اداری و تعداد پستهای مدیریتی بالاترین رتبه در بین دانشگاههای موردمطالعه را دارد.
ابراهیم صالحی عمران؛ محسن حاجی تبار؛ ابراهیم شفعی بلخکانلو
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عدالت آموزشی با فرسودگی تحصیلی در دانشجویان بوده است. روش پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه مازندران به تعداد 10747 نفر است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای و طبقهای متناسب و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر (241 نفر دختر و 142 نفر پسر) بهعنوان نمونه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عدالت آموزشی با فرسودگی تحصیلی در دانشجویان بوده است. روش پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه مازندران به تعداد 10747 نفر است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای و طبقهای متناسب و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر (241 نفر دختر و 142 نفر پسر) بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عدالت آموزشی گل پرور (1389) و فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997) بود؛ که هر دو پرسشنامه از روایی مطلوبی برخوردار هستند. ضریب آلفای کرونباخ محاسبهشده برای کل پرسشنامه عدالت آموزشی 75/0 و برای 73/0 به دست آمد. دادهها در بخش کیفی از 35 نفر به روش هدفمند از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمعآوری شد. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات نیز از آزمونهای (ضریب همبستگی پیرسون، تیمستقل، انوا یکراهه و رگرسیون) استفادهشده است. نتایج پژوهش، نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی وجود دارد. بین دانشجویان دختر و پسر ازنظر ادراک عدالت آموزشی و سطح فرسودگی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشد. بین دانشکدههای منتخب ازلحاظ فرسودگی تفاوتی مشاهده نشد، ولی ازلحاظ عدالت آموزشی بین دانشکدههای علوم انسانی و اجتماعی، هنر معماری و فنی و مهندسی تفاوت معناداری وجود دارد. بهعلاوه نتایج نشان داد که بهبود عدالت آموزشی موجب کاهش فرسودگی تحصیلی در بعد بیعلاقگی تحصیلی میگردد؛ بنابراین بر اساس نتایج بهدستآمده ضرورت ایجاد فرصتهای عادلانه آموزشی از سوی دانشگاهها بهویژه اساتید باید موردتوجه قرار گیرد؛ زیرا ایجاد برابری آموزشی، میتواند علاقه و فرسودگی تحصیلی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد و به موفقیت تحصیلی آنها کمک نماید.